92/4/31
12:29 ع
176- فرشته
آقای همسر از همون ابتدای خلقتش که نه ولی از همون اولی که دیدمش به مقوله ی شکم اهمیت بسیار میداد. اولین باری که با هم رفتیم بیرون، من با یه نایلون پر از بازمانده ی خوراکی برگشتم خونه. یادش به خیر پارسال یه روز موقع ناهار یهو زد زیر خنده. پرسیدم ازش که: چت شد یهو؟ گفتش: من خیلی خراب شدم فرشته، الان داشتم فکر می کردم شام چی بخوریم. حالا این روزها دست کمی ازش ندارم. تو خونه که باشم آویزون در یخچالم. به فاصله ی سی ثانیه بعد از خوردن لواشک میرم سراغ شیرینی. خلاصه که رو به رشدم حسابی. چه میشه کرد. اشتهاست دیگه. تو یه دوره هایی در زندگی، آدمیزاد اینطوری میشه. همین الانم داشتم فکر می کردم برم یه تیکه کیک بخورم. دیشب برا اولین بار در تنهایی خودم یه کیک شکلاتی پختم.